شيخ مفيد
دراوائل المقالات ص42 فرموده اند: « لفظ شيعه به كساني گفته مي شود كه به امامت
وخلافت بلافصل علي(ع) معتقدند و بر اين عقيده اند كه امامت او از طريق نصّ جلي يا
خفي ثابت شده است و امامت ، حق او و حقّ فرزندان اوست.»
لذا معرّف مذهب شيعه مسأله خلافت بلافصل علي(ع) و فرزندان اوست و ملاك انشعابات
اصلي در فِرَق شيعه نيز بايد همين امر دانسته شود ؛ و ديگر اختلافات را نمي توان
ملاك انشعاب اصلي فِرق شيعه دانست ؛ بلكه ديگر اختلافات ، اگر تعیین کننده باشند ،
موجب پيدايش فِرق فرعي مي شوند.
بر اين اساس مي توان گفت كه فرقه های اصلي شيعه عبارتند از: زيديه ، كيسانيه ،
اماميّه(شيعه دوازده امامي) ، اسماعيليه ، فطحيه و ناووسيه. ولي از اين فرقه های
شش گانه تنها سه فرقه باقي مانده اند كه عبارتند از: زيديه ، اسماعيليه و اماميه و
سه فرقه ی ديگر منقرض شده اند. فرقه های ديگري نيز در مسأله امامت در تاريخ پديد
آمده اند كه چند صباحي بيش نپاييده و خيلي زود منقرض شده اند ؛ لذا علماي ملل و
نحل هنگام پرداختن به فرق شیعه به آنها اعتناء نمي كنند.
نخستين فرقه ای که از مذهب شيعه منشعب شد كيسانيه است ؛ كه پيروان مختار ثقفي
هستند و از آنجا كه مختار در آغاز كيسان نام داشت ، كيسانيه ناميده شدند. اينها
معتقدند كه محمد بن حنفيه(فرزند امام علي(ع)) نيز امام است. گروهي از آنها او را
امام بعد از علي(ع) مي دانند و برخي ديگر او را امام بعد از امام حسين(ع) مي شناسند.
برخي از آنها نیز محمد بن حنفيه را مهدي موعود مي پندارند و معتقدند که وی در كوه
رضوي ـ در نزديك مدينه ـ پنهان شده و روزي ظهور خواهد كرد. كيسانيه خود داراي سه
فرقه ی فرعي به نامهای مختاريه(كيسانيه خالص) ، حارثيه و عبّاسيه می باشد.
زيديه:
اينها زيد بن علي(فرزند امام سجاد(ع) ) را امام چهارم مي دانند و امام سجاد را
تنها به عنوان پيشواي علم و معرفت مي شناسند ؛ چون به نظر اينها يكي از شرايط امام
، قيام مسلّحانه است و چون امام سجاد (ع) قيام مسلحانه نكرده است ، لذا از نظر
اینان امام محسوب نمی شود.
فِرق فرعی زيديه عبارتند از: جاروديّه ، سلمانيّه يا جريريّه ، صالحيّه و ابتريّه.
بزرگترین موج انشعاب فرقه ها بعد از شهادت امام صادق(ع) شروع شد كه عبارتند از:
1ـ ناووسيه: آنها معتقد بودند كه امام صادق(ع) امام آخر و مهدي موعود است اين فرقه
منقرض شده است.
2ـ فطحيه: اينها عبدالله افطح ، فرزند امام
صادق(ع) را جانشين امام صادق(ع) مي دانستند. اين فرقه نيز بيش از هفتاد روز دوام
نياورد. چون عبدالله افطح هفتاد روز بعد از امام صادق(ع) وفات كرد.
3ـ سميطيه: اينها محمّد فرزند امام صادق(ع) را امام بعد از او مي دانستند اينها
نيز چند صباحي بيش دوام نياوردند.
4 ـ موسويّه يا مفضّله: اينها شاگردان خاصّ امام صادق(ع) بودند كه امامت موسي بن
جعفر(ع) را قبول كردند و شيعه ی دوازده امامي امتداد اين فرقه است.
5ـ اسماعيليه: اينها كساني هستند كه اسماعيل فرزند بزرگ امام صادق(ع) را امام مي
دانستند. لازم به ذكر است كه اسماعيل در زمان حيات امام صادق (ع) از دنيا رفته
بود. اسماعيليّه نيز فرقه هاي فرعي زيادي دارد كه عبارتند از:
1ـ اسماعيليه خالص: اينها گفتند اسماعيل نمرده بلكه غايب شده است و روزي ظهور
خواهد كرد.
2ـ مباركيّه: اينها به مرگ اسماعيل اعتراف دارند ولي معتقدند كه امامت بعد از امام
صادق(ع) از اسماعيل به فرزندش محمّد منتقل شده و در نسل او ادامه يافته است.
3ـ قرمطيّه: اينها از مباركيه منشعب شده و معتقدند كه در مورد امامت اسماعيل بداء
حاصل شده و امامت او به فرزندش رسيده است
و محمد بن اسماعيل نمرده بلكه او هفتمين و آخرين امام است.
اسماعيليه را باطنيه ، سبعيه ، تعليميه ، مُلحده و مزدكيّه نيز گفته اند. فاطميان ،
نزاريّه ، مستعليه و آقاخانيّه نيز از فرقه هاي اسماعيليه به شمار می روند.
اسماعيليه تاريخ مبسوطي دارد كه جهت آگاهي از آن بايد به كتب مفصل رجوع شود.
مشهورترين
و پرطرفدارترين و مدلّل ترين مذهب شيعه ، شيعه اماميّه يا اثنا عشريّه است كه به
دوازده امام معصوم اعتقاد دارند و امروزه لفظ شیعه به نحو اطلاق به این فرقه ی
حقّه اطلاق می شود.
برخي از اصحاب ملل و نحل فرقه هاي غلات(فرقه هايي كه در مورد اهل بيت(ع) غلو مي
كنند) را هم از فِرق شيعه شمرده اند؛ ولي حقّ اين است كه اينها کافر بوده از جرگه
ی مسلمين خارجند ؛ لذا آنها را نمی توان جزء فرقه های مسلمین شمرد.
جهت
مطالعه بيشتر رجوع شود به كتاب فرق و مذاهب كلامي، استاد علي رباني گلپايگاني.
نظرات شما عزیزان: